با اینکه میدونم اینجا سالی به ۱۲ ماه یک بازدیدکننده داره ولی باز از اون یک نفر معذرت میخوام که دیر به دیر آپدیت میکنم. امشب یکی از شعرای داریوشو میخوام بنویسم واستون که خیلی دوستش دارم و بیشتر شبها با همین آهنگش خوابم میبره
ای که بی تو خودمو تک و تنها میبینم هرجا که پا میذارم تورو اونجا میبینم
یادمه چشمای تو پر درد و غصه بود قصه ی غربت تو قد صد تا قصه بود
یاد تو هرجا که هستم با منه داره عمر منو آتیش میزنه
تو برام خورشید بودی توی این دنیای سرد گونه های خیسمو دستای تو پاک میکرد
حالا اون دستا کجاست اون دوتا دستای خوب چرا بی صدا شده لب قصه های خوب
من که باور ندارم اون همه خاطره مرد عاشق آسمون و پشت یک پنجره مرد
آسمون سنگی شده گلا انگار خوابیده انگار از اون بالاها گریه هامو ندیده
یاد تو هرجا که هستم با منه داره عمر منو آتیش میزنه
واسش دعا کنین که این آدم مغرور به خودش بیاد.
سلام
این آهنگ را من پیوسته زمزمه می کنم
عالی بود
موفق باشی
زندگی یک موهبت است .....خاکی است که گلهای سرخ عشق در آن شکوفا می شوند....به ما هم سر بزن ...یا حق!!!
سلام وبلاگ زیبایی داری ولی شلوغش کردی!
درصورتی که مایل بودی با وبلاگ خبرنگار تبادل لینک کنی بعد از اینکه لینک وبلاگ من رو توبلاگت گذاشتی فورا به من اطلاع بده تا لینک وبلاگ شما در وبلاگ خبرنگار قرار بگیرد
www.kalo.blogsky.com
یاد تو هر جا که هستم با منه داره عمر منو آتیش میزنه
سلام امیدوارم اون بیاد .اون کسی که هر نفر برای خودش یه چشم انتظار داره. کسی که بیاد و بدونه اومدنش یه دنیاست برای یه تنها
سلام. کارت خیلی قشنگه. گرم و پراحساس. همین.
لطف کن سری هم به من بزن. ممنون.
من را یاد سال ۵۵ انداختی
باتشکر